|
می خوام برات غزل بگم، که یه دنیا می ارزه ترانه با خاطره هات، بدون حد و مرزه دستای من می کِشِه دردِ، قلبتو می شکنه مادر خدا پیش غمات، زانو زمین می زنه وقتی به تو فِکر می کنم، خدا میاد تو یادم فرصت پاک کردنتو، به خاطرم ندادم می خوام بگم، وقتی که کوله بارِ مرگو بستی عهدتو با درد و غمای زندگیت شکستی وقتی چشای نازِ تو نیازِ آخرم شد بهونه گیری شبام دیدن مادرم شد وقتی همه دنیا مِثل پناه مادرم نیست شبیه مرگه وقتی سایه ش دیگه رو سرم نیست دنیا یه زندونه که روی میله هاش نوشتم مادر که رفت، تا پای مرگ، اسیر سرنوشتم پُشت سَرَم خاطره هات دورن و دوست داشتنی معنیِ مادر چیه جز: خاطره های تنی یاد تو زندست تو دلم با تو نفس می کشم بعد تو از کل جهان از همه دس می کشم رو خاک تو، چشمای من دنبالِ ردّ پاته سجّاده رو سنگِ سیات، دفترِ خاطراته مُهرِ نمازت که شبا همدم غصّه هات بود تو لحظه های خیسِ من، رنگِ غمِ نگاته ترانه سرا: آمنه نقدی پور از کتاب یک جفت پای دار برچسبها: شعر برای مادر, شعرمادر, شعرزیبا برای مادر, مادر
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۶/۲۲  توسط آمنه نقدی پور
|
|