شهید سردار حاج قاسم سلیمانی

قیامت می شود وقتی خدا هم اشک می ریزد

به روی پیکر خونین قاسم مصطفی هم اشک می ریزد
به روی جسم از آتش کبود و دست بی جانش
تمام عرش و فرش و کبریا هم اشک می ریزد

شاعر: آمنه نقدی پور

قسم به خون شهیدی که فخر عالم بود
همان که ناجی جان تبار عالم بود
همان که نوح شد و کشتی نجاتی ساخت
همان که زنده نگه دار دین و پرچم بود
خدای درد بگیر انتقام مظلومی
که روی زخم جهان بودنش چو مرهم بود

شاعر: آمنه نقدی پور

دست قاسم بر زمین افتاد ای اهل حرم
شاهدان قدس گفتند دست مولا اوفتاد

شاعر: آمنه نقدی پور

بی تو قاسم این محرم
داغمان افزون تر است
لاله های دشت زهرا
رنگشان گلگون تر است

شاعر: آمنه نقدی پور

ما خط شکنان جبهه ی اربابیم
با سلطه گران دشمن مادرزادیم
مرد و زنمان جسور و شیرند و غیور
سرباز رشید جنگ با الحادیم
در مکتب ارباب توانا شده ایم
ما مشق جهاد خویش را پس دادیم

شاعر: آمنه نقدی پور

همزاد عقاب و شیر و گرگیم و نهنگ
در مسند قدرتیم با لشکر و هنگ
بی نبرد و بی سلاح و بی خدعه و جنگ
با علم کنیم عرصه بر زندقه تنگ

شاعر: آمنه نقدی پور

من از نژاد شیرم
از نسل هژبرها
خارم به چشم روبه
و کفتار و گبرها
ای بت پرست پیر
بعد از رنج و صبرها
احیا شده ست قدرت
سینه ستبرها

شاعر: آمنه نقدی پور

من از نسل شیران شیرآورم
نه ذلت پذیر و نه تن پرورم
منم دختر بختیاری نژاد
نهد تاج عزت جهان بر سرم

شاعر: آمنه نقدی پور

مأمورم و مسئول که با جرم ستیزم
از صحنه ی پیکار نترسم، نگریزم
مأمورم از این خط مقدم بروم پیش
با تکیه به فرمانده و مولای عزیزم

شاعر: آمنه نقدی پور

با غبار چکمه هایت سرمه ای ساختم
و بر چشمان انتظار مجروحم کشیدم
کف اش را بوسه باران کردم
بلکه آرام گیرد قلب پناهنده ام
به دخیل رد پایت
تو فقط برگرد
و بگو این چکمه ی مخدوش
به تمام سرانشان می ارزد

شاعر: آمنه نقدی پور

از کتاب قاسمانه


برچسب‌ها: شعر دفاع مقدس, آمنه نقدی پور, حاج قاسم سلیمانی, شعر درباره مدافعان حرم


برچسب‌ها: حاج قاسم, آمنه نقدی پور, قاسم سلیمانی, قاسمانه
+ نوشته شده در  ۱۴۰۱/۰۸/۲۲  توسط  آمنه نقدی پور  |