که روزِ یازدهم بود و ماهِ ذی قعده
رسید دستِ زمین، دستِ هشتمین وعده
و نجمه مادرِ او، نجمِ آسمانی شد
زمین عروج کرد و در آن لحظه پرنیانی شد
صدای ذکرِ خدا، در زمین طنین انداخت
تمامِ بطنِ زمین، غَرقِ دُر فشانی شد
و رسمِ جاهلیت مُرد، بس که عالِم بود
و جَهل و درد در آن لحظه محو و فانی شد
به روحِ مُرده ی هر واژه زندگی سر زد
تمامِ شعر، پُر از روحِ زندگانی شد
دلِ نجیبِ زمین می تپید، باورکن
زمینِ سنگی و خاکی هم، آسمانی شد
زمینِ بارور از عشق، فارغ از فتنه
نشست هم نفسش، غرقِ هم زبانی شد
مدینه بارِ دگر، شهرِ کبریایی گشت
و جای جای مدینه، پُر از معانی شد

شاعر: آمنه نقدی پور

از کتاب معراج خون


برچسب‌ها: امام رضا, شعر مذهبی, مشهد مقدس
+ نوشته شده در  ۱۳۹۵/۰۶/۰۱  توسط  آمنه نقدی پور  |